وقتی دردها فشار میارن ، فقط می خوای به یک چیزی پناه ببری . دیگه هیچ چیزی آرومم نمی کرد . اولین سیگارم رو کشیدم ! آره! اولین سیگار. من که کلا اهل هیچی نبودم و حالا می خوام اهلش باشم چون از این همه فشار خسته شده بودم . اولین سیگار زندگیم کاپیتان بلک بود. مزه تلخی داشت . خیلی تلخ . تلخی مثل قهوه ، یه تلخی مطبوعه .ولی تلخی سیگار یه جور خاصی بود . شاید سیگارش تقلبی بود . نمی دونم . ولی بهرحال اولین پوک زندگیم رو زدم و سعی کردم به سینه ندم . یعنی دودش رو درون دهان بچرخونم ..
این یک پست تبلیغ سیگار نیست ! در مزخرف بودن سیگار شکی نیست . مخصوصا حالا که یک بار حداقل امتحانش کردم و با قدرت تمام می تونم بگم مزخرف بود . ولی شما خودتون مختارین که برین بکشین و یا نکشین . این پست و این وبلاگ به هیچ عنوان نه شما را نهی از کشیدنش می کنه و نه تبلیغ میکنه که برین بکشین .
درد اونجایی بود که من ، کارهایی که گفتم عمرن نمی کنم و انجام دادم . یعنی چه فحشی باید بدم به زندگی و شرایط و اشخاصی که در نهایت من رو به اینجا رسوندن که برای فرار از بدبختی ها به یک مزخرفی به اسم سیگار چنگ بزنم ! خسته ام . ولی زندگی می کنم . سعی می کنم قوی باشم . و قوی هم خواهم بود.
نظرات (۱)