بلاگ بیان همیشه وقتی که توش وبلاگ میسازی ، یک پست برات داره که اسمش سرآغازه . برای همین خیلی به مغز فشار نیاوردم تا بخوام برای اولین پست شروع این وبلاگ ، عنوان انتخاب کنم . هزینه دروغ زیاده ولی هزینه کمک به دروغگو دقیقا همون میزان هزینهداره . ولی حداقلش تجربه کسب کردم . از انجمنهای شخصی برای کامپیوتر تا انجمنهایی که با دوستانم ساختم برای هواداری از هنرمندان مختلف تا ساختن وبلاگهای متعدد و ساختن وبلاگهای گروهی و اصرار و التماس کردن به آدمهای برای آمدن و نوشتن ، حداقل امروز تجربه کافی رو برای ادامه زندگی در فضای مجازی دارم . این یعنی که اینجا را از صفر نساختم . درست مثل اینه که شما یه خونه میسازین و بعد اون رو میدین به مستاجر تا مدتی توش بشینه . مستاجرتون خودش رو گریم میکنه شکل شما و میره و از همه همسایهها پول قرض میگیره. زیرزمین خونتون یه مزرعه ماریجوانا میسازه. هر روز زن میآره خونه و یه قمارخونه خوب راه میندازه . همزمان هم بیتکوین ماین میکنه و هم مزاجمتهای تلفنی درست میکنه و خلاصه هربلایی که فکرش رو بکنید سر خونتون میآره و میذاره میره . شما برمیگردید و میبینید که بله! ۱۰۰ میلیون قبض برق اومده . کلی زن اومدن لگد میزنن به در که سرشون کلاه رفته و ازشون سو استفاده شده . همسایهها پولشون رو ازت میخوان ، پلیس خونه رو میخواد ضبط و دستگیرت کنه چون بلاخره ساقیها رو گرفته و اعتراف گرفته که همه از این خونه جنس میبردن و پخش میکردن ، چند تا قمارباز حرفهای دنبالتن تا به خاطر تقلب تو قمار سرتو ببرن بذارن روی سینهات و کاملا هم حقته! چون وقتی خونه رو به مستاجر میدی .. باید حواست رو جمع میکردی .
گذشتهها گذشته. من قاضی نیستم . همیشه سعی کردم اگر از کسی رازی دارم اون رو به زبون نیارم. حتی اگر به ضررم تموم بشه. از نو این خونه رو پاک کردم . همه چیشو! همه پستها و نظراتشو . همه صفحاتش رو . همه لینکها و کسانی که دنبال میشدن . همه و همه رو برای همیشه حذف کردم . آدرسش رو عوض کردم و یک شروع جدیدی آغاز کردم و دلم میخواد اینبار توی این خونه و توی این آدرس خودم بنویسم . خودم مسولیت قبول کنم . اگر ماریجوانا میکارم خودم بکارم . اگر لاس با کسی میزنم خودم مسئولیتش رو به عهده بگیرم. اگر سر کسی کلاه میذارم، بگم آره من گذاشتم . گرچه در این حد وحشی نیستم . هزینه کمک به یک دروغگو، شریک جرم بودن است.
سروصداهایی در مورد صیانت از فضای مجازی و غیره میآد . دیدم جایی بهتر از اینجا نیست . تا بشینم و ساعتها فکر کنم و یک آدرس جدید به مغزم فشار بیارم و بسازم و بیام و همه چیشو از اول بسازم، دیدم اینجا را دارم و چه بهتر که در همین جا بنویسم بدون هیچ استرسی! آدرسش رو عوض میکنم و بعد شروع به نوشتن میکنم .
به همین منظور من آدم جدیدم . این وبلاگ جدید است و قسم میخورم که شما کاملا با شخص دیگری طرف هستید . لطفا اگر اسراری دارید، آن را بازگو نکنید چون حتی دوست ندارم که بدانم . کلیه نظراتی که احیانا توسط نویسنده قبلی این وبلاگ به ثبت رسیده و به خاطر تعویض آدرس ، ممکن است آدرس اینجا را نمایش بدهد به هیچ عنوان مورد تایید بنده نیست و تنها نظراتی که از تاریخ ۱۴۰۰/۱/۱ به بعد گذاشته میشوند ، مسئولیتش را من میپذیرم .
دوست دارم نام مستعارم را شما انتخاب کنید . خودم همین مسافر را بیشتر دوست دارم . از اونجایی که بعد از اجرای طرح صیانت جایی برایم در فضاهای مجازی دیگری نیست، به وبلاگ پناه آوردم. دیگر هیچ چیزی من را آزار نمیدهد و حسابی در این زندگی تجربههایم را کسب کردهام . دوست دارم راحت در این وبلاگ خودم باشم و از خودم بنویسم . از هر چیزی که دوست دارم . از هرچیزی که من را آزار میدهد . از هر چیزی که خواندم . دیگر از آن وحشی طغیانگر که زیر بار هیچ چیزی نمیرفت خسته شده ام . دوست دارم اکنون آدم آرام و مطیعی باشم و لباس دیوانگی را از تنم برای همیشه دربیاورم و کمی پخته شوم .
اینجا شما همه چیز پیدا میکنید که در نهایت آن را مسافر نوشته . اما قطعا پشت اسم مسافر یک شخص حقیقی دارای نام و نامخانوادگی وجود دارد که از زیر بته به عمل نیامده است . پس قطعا مسولیت کلیه داستانها و پستها و نظرات از تاریخ ۱۴۰۰/۱/۱ به عهده مسافر و همچنین شخص حقیقی پشت این اسم خواهد بود . اما اگر مطلبی را از جای دیگری برداشتم، قطعا زیر آن خواهم نوشت که مسئولیت آن بر دوش شخص دیگریست . درنهایت داستان من در کوچه آغاز خواهد شد و ادامه خواهد داشت . از همه جی خواهم گفت و از همه چی خواهم نوشت . از کتاب خواهم نوشت . از هر چیزی که که فکر میکنم لذتبخش است خواهم نوشت . و فکر میکنم آن را با شما به اشتراک بگذارم . دوستانم را در دنیای وبلاگها ببینم و با آنها صحبت کنم . و تبادل نظر ، مهمترین چیزی که فکر میکنم از وبلاگ باید آن را حفظ کنیم، همین تبادل نظر است . راستی من آدم بیادبی هستم . درسته که تصمیم گرفتم که دیگر طغیان نکنم، اما این به معنی این نیست که در مقابل هر چرت و پرتی سکوت کنم . این بند را هم سیاهه کردم که بگم توی نظرات، کسانی که احیانا کرم درون دارند، کمی خودشان را جمع و جور کنند.
قدیم اهل چالش و این چیزها بودم ، اما از الان رسما اعلام میکنم که نه چالشی خواهم ساخت و نه در هیچ چالش افراد دیگری شرکت خواهم کرد . (مگر موارد خیلی خیلی خاص) که تصمیم موارد خاص با شخص بنده میباشد .میدانستم جمله قبلی هم باید در پرانتز میبود ولی این سبک نوشتن و نگارش من است . همیشه برای سرآغاز چیزی نداشتم بگم ، ولی سرآغاز این آدرس و سرآغاز بیان داستانش کاملا فرق میکند . مسافر با کولهباری از تجربه آمده و دوست دارد مثل قدیم وبلاگش را گوشهای بنویسد و با دوستانش به گفتگو و تبادل نظر بپردازد و بس . مسافر دیگر از این بچهبازی ها خسته و کوفته شده است . میخواهم بنویسم و میخوام دیگه راحت باشم . اگر توی متنها دیدین که نصفش ادبی و نصفش محاوره بود، گیر ندین . کلا من همیطوری مینویسم . غلط تایپی و املایی هم به خاطر فلجی ، زیاد خواهم داشت . مرسی که اگر میگین از سر مسخرهکردن و یا توهم داناییتون نیست . من خیلی وقتها غلطهای وحشتناک تایپی دارم . چون لپتاپ بیش از دو عدد دارم و دایم کیبوردهاشون عوض میشه ، دستم از عادت میفته . میافته!
و دیگه به عنوان سرآغاز فکر نمیکنم چیزی داشته باشم که بگم . لطفا من رو با نام مسافر و وبلاگم رو با نام Alley به معنی کوچه بشناسید. دنیای وبلاگها برای من هنوز قشنگه . پس برای دنیای وبلاگها دوباره اینجا را آغاز کردم.
از عزیزان جان که از گذشته این وبلاگ را با آدرس دیگری دنبال کرده بودند هم خواهش دارم که اگر دوست دارید دوباره یک وبلاگ جدید را دنبال کنید ، صفحه جدیدی از یک وبلاگ را مشاهده کنید و به قولی بیعت تازهکنید و از نو یک وبلاگ نو را ببینید که من میخواهم آن را بنویسم. در غیر اینصورت، درصوتی که علاقهای به دنبال کردن این وبلاگ به هردلیلی ندارید لطفا این وبلاگ را لغو دنبال نمایید چون قطعا شما یک وبلاگ دیگر را دنبال کرده بودید و اکنون شاید اصلا نوشتهها و افکار من را دوست نداشته باشید . نمیخواهم در رودربایستی باشید. به همین منظور اگر لغو دنبال کنید اصلا ناراحت نمیشم و به تصمیمتون احترام میگذارم.
دیگه چیزی مونده بگم؟؟ فکر نمیکنم ..
پس ...
بسماللهالرحمنالرحیم